ترانه درمورد بابای مهربان و بیكلام همین ترانه
تقتق تقتق بر در زد بابا از بیرون آمد رفتم در را وا كردم شادی را پیدا كردم وقتی بابا را دیدم فورا او را بوسیدم بابا آمد نان آورد با لبخندش جان آورد خسته اما خندان است دریایی بیپایان ...