بچهها! مامان من رفته سفر. منم یه شعر قشنگ براش خوندم تا دلتنگیم برطرف بشه. لطفاً شعر منو بشنوید.
مامان جونم رفته سفر بابا دلش تنگه براش هیچی نگفته اما من فهمیدم اینو از چشاش بلوز قرمز مامان حالا دیگه تن منه خیلی گشاده تو تنم برام مث یه پیرهنه «چرا تو اینو پوشیدی؟» بابایی میپرسه ...