موش كوچولو ایی توی جنگلی با پدر و مادرش زندگی می كرد .موش كوچولو با دوست هاش كه خرس كوچولو و سنجاب كوچولو بودند بازی می كرد. یك روز بارانی بچه ها نتوانستند بیرون بروند و منتظر قطع شدن باران شدند.
مادر موش كوچولو به او گفت كه بعد از باران رنگین كمان خوش رنگی را خواهید دید و بعد از باران موش كوچولو و دوستانش برای پیدا كردن رنگین كمان رفتند. داستان" رنگین كمان چه قشنگه! با اجرای خانم نشیبا ...