من و بابام نماز میخونیم؛ من برای این كارِ خوبم یه شعر خوندم.
سپیده زد، سپیده وقت سحر رسیده خاموش شده ستاره صبح اومده دوباره خروس پرطلایی با پاهای حنایی قوقولی قوقو میخونه تو كوچه و تو خونه اذان میگن دوباره از مسجد و مناره بابام پا ...