ترانه درمورد كتاب
در كنار انباری یك كتاب غمگین بود گرد و خاك رویش را من تمیز كردم زود بعد توی انباری در كنار او ماندم آن كتاب زیبا را صفحه صفحه میخوندم آن كتاب ناراحت شد دوباره خیلی شاد چون كه دست من ...