مریم كوچولو برای خرید اسباب بازی به مغازه ایی رفت .وقتی به اسباب بازی فروشی رسید سراغ عروسك ها رفت اما نمی دونست كدام را انتخاب كند
مادر عروسكی كه مریم می خواست را خرید و مریم با خوشحالی به خانه رفت و حتی دلش نمی آمد كه عروسك را از جعبه در بیاورد. روزی یكی از همسایه ها دختر كوچكش را پیش مریم گذاشت و مریم همه اسبا ب بازی هایش، ...