یه شعر برای دستكش آشپزخونه.
كی بود، كی بود؟ دستكش آشپزخونه هی میگرفت بهونه غر میزد و لج میكرد انگشتاشو كج میكرد این ور و اونور میرفت از آب و كف درمیرفت شستش یه كم پاره بود یهذره بیچاره بود رفت و بدو ...