او بیدریغ و پاك بر دشت میتابید ازصبح چون گلها بر باغ میخندید در چشم او میشد نور خدا را دید میشد ز دستانش صد باغ گل را چید
او بیدریغ و پاك بر دشت میتابید ازصبح چون گلها بر باغ میخندید در چشم او میشد نور خدا را دید میشد ز دستانش صد باغ گل را چید می شد كنار او با دردها خندید می شد همچون ابر یك آسمان بارید ...