با دیدنت خود را باز می كرد بلبل نوك خود را پر از آواز می كرد
با دیدنت خود را باز می كرد بلبل نوك خود را پر از آواز می كرد سنگ از نگاهت از خجالت آب می شد هر تشنه ای از چشمه ات سیراب می شد خورشید با دست تو دستش گرم می شد دل های سخت از حرف هایت نرم ...