یه عكس از یه دفتر به زمین میافته. یه عكس از جبهه... و شعری میشه برای شما.
یك عكس یادگاری از لای دفتر افتاد در عكس یادگاری رزمندهها همه شاد بابا میان آنها دارد تفنگ در دست بر روی تانك دشمن او شادمان نشسته است ادامه دارد ... این شعر رو بشنوید و از جنگ و ...