«عزیزجون» مشغول شستن ظرفهاست و «هدی» دوست داره كه بهشون كمك كنه تا این كار زودتر تموم بشه و با همدیگه برن مغازهی نوشتافزاری تا یه بسته مدادرنگی بخره، ولی عزیزجون میگن كه... .
این داستان با زبانی ساده و روان به كودكان یاد میده كه هیچگاه برای رسیدن به خواستههاشون بهانهتراشی نكنن، چنانچه خداوند در قرآن كریم از كسانی كه برای شكستن قولوقرارشون دنبال بهونه و دلیل میگردن، ...