روزی پیرمردی با همسرش بیرون خونهی دلگیری نشسته بود و خستگی درمیكردن. ناگهان كالسكهی باشكوهی با چهار اسب سیاه سررسید و مردی با لباسهای فاخر از اون پیاده شد. مرد روستایی بلند شد و بهسوی مرد ثروتمند رفت و ... .
افسانهی «پیرمرد و غریبه»، نوشتهی «یاكوب لودویگ كارل گریم» و «ویلهلم كارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد بركت» ترجمه كردهاند و انتشارات ...