بابا از سر كار به خانه آمد. خسته بود. من هم بوسیدمش و برایش شعر خواندم.
امشب كه از سر كار آمد به خانه بابا بی حالوحوصله بود از خستگی و سرما فوری جلو دویدم گفتم: سلام بابا از دست او گرفتم كیف و وسایلش را خم شد مرا بغل كرد مانند یك عروسك بر ...