یك نفر تو را دوست دارد. داستانهایی از دل احادیث.
حكیم چهار تا نامه به دست شاگرد داد و گفت: بخون. از همون لحظات ابتدایی، اخمهای شاگرد در هم رفت. به وسطاش كه رسید به حكیم گفت: میشه دیگه نخونم؟ بچهها! مگه تو نامهها چی نوشته شده بود؟ بیاین باهم ...