صحن را جارو زده خادم پیر حرم من برایش گاه گاه شاخه ای گل می برم
صحن را جارو زده خادم پیر حرم من برایش ، گاه گاه شاخه ای گل می برم خستگی پیداست در صورت نورانی اش می شود خیس عرق عصرها ، پیشانی اش او گلاب ناب را پخش كرده در حرم باز هم حس می كنم عطر ...