یه روز یه مار بود؛ ولی نه، شاید اصلاً مار نبود! شعرش رو بشنوید.
یكی بود یكی نبود زیر گنبد كبود ماری دراز نشسته بود غصه میخورد و چشماشو بسته بود ادامه دارد... .