آینهی عمهجون رو خراب كردم. شعرش هم هست. بشنوید.
یكی بود یكی نبود زیر گنبد كبود یه دونه آینه بود گرد و كوچیك دری داشت میبستیمش، میگفت چیلیك آینه تو كیف عمهجونی بود همونی كه مخصوص مهمونی بود همیشه آینهشو به من میداد میدونست دوسش ...