توی دشتی دور، در روستایی قدیمی، مرغی دانا و دوراندیش زندگی میكرد. خانممرغه سه تا جوجهی ناز و قشنگ داشت كه تازه سر از تخم درآورده بودن و خیلی هم سروصدا و جیكجیك میكردن. خانممرغه از شنیدن جیكجیك اونا لذت میبرد و خدا رو شكر میكرد.
داستان «مرغ دانا و جوجههای بازیگوش» اقتباسی است از «دیوان پروین اعتصامی» كه بهقلم «مهناز طاهری» بازنویسی شدهاست. این كتاب كاری است از «انتشارات سپهرین» كه با صدای «نساء جابربن انصاری» روایت شده ...