محسن اسباب بازی های زیادی داشت ولی خیلی دوست داشت فقط خودش با ابساب بازی ها بازی كند.
یك روز دوست مادر محسن با پسر كوچكش به دیدن آنها آمدند. ناصر برای بازی به اتاق محسن آمد، اما محسن هیچ كدام از اسباب بازی هایش را به او نداد و ناصر ناراحت از اتاق بیرون آمد. مدتی بعد محسن و مادرش ...