كفشدوزك دید كه گل سرخ پژمرده شده. پینهدوز خیلی ناراحت شد. باید فكری می كرد.
كفشدوزك فكر كرد كه شاید گل سرخ تشنه است. به همین دلیل، پیش جوی آب رفت و از اون خواست تا بره پای گل سرخ و اونو سیراب كنه. جوی آب همین كار رو كرد، ولی گل سرخ همچنان سرش پایین بود و توان نداشت سرش ...