ته یك دریای بزرگ و رنگارنگ یك ستاره دریایی بود كه آرزو داشت به آسمان برود و ستاره آسمان بشود.
ستاره دریایی به دوستش صدف گفت یك دریای آبی دیگر هم بالای دریای ما هست كه ستاره های نقره ایی توی آن هست و من خیلی دلم می خواهد به آنجا بروم. صدف و ستاره تا نزدیكی های صبح روی سطح آب به آسمان خیره ...