یه روز یه روباهه تصمیم گرفت كه موهاش رو بزنه و بهجاش پنبه بكاره تا شبیه برهها بشه! یعنی چه فكری توی سرش بود؟ شعرش رو بشنوید.
روباهی بود كه مو نداشت بهجای مو پنبه گذاشت روباهه شكل بره شد مهمون كوه و دره شد این یكی گفت: پشم سفید! باید كه قِچ قِچ اونو چید میبافمش كلاه بشه لباسی مثل ماه بشه این یكی گفت: ...