حلما و پوریا، به همراه مامان و باباشون، به مشهد و به زیارت امام رضا (ع) رفتن. وقت نماز شد و مامان و بابا مجبور شدن كه پوریا و حلما رو چنددقیقهای تنها بذارن تا به نماز جماعت برسن؛ اما حواس پوریا پرت شد و حلما كوچولو ازش دور شد.
بچهها جون، امام رضا (ع) خیلی مهربونه و همیشه حواسش به همه هست؛ مخصوصاً كسانی كه برای زیارت به حرمش میرن. توی این داستان هم حلما از داداش پوریا جدا میشه، اما چون امام رضا (ع) دوست خوب و مهربون ...