بابابزرگم تب داره، منم پاشویهش كردم.
بابابزرگم تب دارد امشب سر داده هذیان از شدت تب بردم من او را با خود لب جو آهسته كردم پاشویه با او وقتی كه آمد پایین تب او شد شاد و شیرین دیگر شب او