بچهها! یه قصه داریم. یه قصهی منظوم؛ یعنی قصهای كه به شعره. خیلی هم خوب و جالبه.
مرغ نوكحنایی با پیرهن طلایی، یه دونهی گندم پیدا میكنه. خب حالا باید چیكارش كنه؟ بخوره؟ خب نه. مرغك ما اون رو نمیخوره. اون رو میكاره توی زمین. بهش آب میده و ازش مراقبت میكنه. خب چی میشه؟ ...