پروانه كوچولو پروازكنان توی دشت پرواز می كرد تا به تپهای رسید كه پر بود از گلهای شقایق زیبا. پروانه كوچولو روی گلبرگهای یكی از گلهای شقایق نشست، اما گل شقایق خیلی تشنهاش شده بود و از پروانه كوچولو خواست تا براش كمی آب بیاره... .
كودكان با شنیدن این داستان یاد میگیرن كه وقتی به دوستانشون قول انجام كاری رو میدن، باید به اون عمل كنن و تا جایی كه میتونن با دوستانشون مهربون باشن و بهشون كمك كنن.