توی یه مزرعهی سرسبز حیوونای اهلی زندگی میكردن. بین همهی اون حیوونا یه جوجهخروس بود و یه جوجهاردك كه دوستان خوبی برای هم بودن. یه روز كه جوجهخروسه رفت تا با دوستش اردك كوچولو بازی كنه، ماماناردكه گفت: امروز، روز یادگیری شناست... .
كودكان با شنیدن این داستان متوجه میشن كه خداوند همهی حیوانات رو به یه شكل نیافریده و هر كدومشون توانایی خاص خودشون رو دارن.