سال ها پیش بركه ای وجود داشت. بركه ای زیبا كه آب جویباری به آن می ریخت.
در یك شب طوفانی یك ماهی دنبال جایی برای تخم گذاشتن می گشت. او نگران تخم هایش بود. او در كنار یك سنگ تخم گذاشت. او تا صبح بیدار ماند تا تخم هایش به ماهی تبدیل شوند. چند روز گذشت و ناگهان باد تندی ...