تام دوستی داشت به نام هاكلبرفین. تام و دوستش هاك نیمه های شب به قبرستون رفته بودند.
آنها در آنجا متوجه می شوند كه سه نفر با هم درگیر شده اند و دعوا می كنند و به نظر می رسید مردی كه به او دكتر می گفتند، كشته شده است ...