سارا كوچولو قرار بود خونهی خاله شهرزاد بره. مادر سارا كوچولو مشغول دوختن پیراهن سارا كوچولو بود. سارا خیلی خوشحال بود كه قراره پیراهن نو بپوشه. اون دلش میخواست روی لباسش یه ستارهی خوشگل بدوزه، ولی پارچهای اضافه نیومده بود... .
كودكان با شنیدن این داستان یاد میگیرن كه كمك كردن خیلی خوب و با ارزشه و نباید همه چیز رو برای خودمون بخواهیم.