فصل پاییز بود و درخت «اَفرا» تك و تنها كنار دیوار بلند ایستاده بود و به صدای پاییز گوش میداد. برگهای درخت افرا دونه دونه روی زمین میافتادن. بین اون همه برگ، یه برگ سرخ بود كه هنوز به شاخهی درخت چسبیده بود... .
كودكان با شنیدن این داستان با زبانی ساده و روان یاد میگیرن كه با دوستی و مهربانی كردن میتونن گره از كار دوستانشون باز كنن و به اونها كمك كنن.