توی یه جنگل سرسبز و قشنگ، میوون یه درهی وسیع و بزرگ، هزاران شاپرك زندگی میكردن. جنگل سبز و قشنگ همیشه شاهد شیطنت و بازیگوشیِ اونا بود. روزها گذشت تا اینكه فصل زمستون رسید و اولین برف زمستونی شروع به باریدن كرد. هوا حسابی سرد بود... .
كودكان با شنیدن این داستان، هم یاد میگیرن كه باید قدر بزرگترهاشون رو بدونن و بهشون احترام بذارن و هم میآموزن كه خیلی از موجودات عالم هنگام فرارسیدن فصل سرما به مناطق گرمتر كوچ میكنن.