توی باغ شاتوت یه عنكبوت دیدم كه یه تور روی سرش بود.
رفتم به باغ شاتوت دیدم چی، یك عنكبوت! عنكبوته تور میبافت اینجور و اونجور میبافت تور مال خواهرش بود برای رو سرش بود اون بالا بالا بالا نشسته بودن اَبرا وای آسمون سیاه بود طوفان ...