محمد به دنبال صندلی تاشو آبی رنگِ مادربزرگ، در میان وسایل انباری است. آخه مادربزرگ پاهاش درد میكنه و برای رفتن به راهپیمایی لازمه این صندلی همراهشون باشه.
محمد مصمم است كه حتما مشكل پای مادربزرگ را حل كند زیرا كه دوست ندارد جشن بزرگ فردا رو از دست بدهد.