بچهها، توی حرم امام رضا همهجا پر از آیینه است.
در صحن تو صد آینه من را تماشا میكنند هرجا كه قایم میشوم مشت مرا وا میكنند من یك نفر هستم، ولی انگار صد تا می شوم در چشم باز آینه پنهان و پیدا میشوم مادر سر سجاده است من مینشینم ...