گربه ای لاغر در خانه ی پیرزنی بینوا زندگی می كرد.
گربه بوی كباب را فقط از خانه ی همسایه حس كرده بود. تنها چیزی كه به دهنش خیلی خوشمزه بود این بود كه موشی را ببیند و آن را به چنگ آورد و با او بازی كند. روزی گربه ی لاغر به جست و جوی خوراك تازه ...