طوطی قصه ی ما خیلی عسل دوست داشت. زبانش هم خیلی دراز بود.
اسم طوطی خوش صدا بود. روزی ملوانی (كسی كه در كشتی كار می كند) طوطی را گرفت، به شهر برد و به پیرزنی داد. پیرزن اصلا نمی دانست كه طوطی عسل دوست دارد. برای همین هم به او نان و پنیر می داد. روزی پستچی ...