حنانه كوچولو داشت رادیو گوش میداد و خانم مجری به بچه ها می گفت كه دروغ گویی كار خوبی نیست و بچه ها باید همیشه راستگو باشند.
برای حنانه كوچولو، یك روز مهمان آمد، خاله و دخترش صبا آمده بودند. وقت بازی پای صبا به بشقابی خورد و شكست، اما به مادرشان نگفتند و بشقاب را توی سطل آشغال انداختند. داستان"تصمیم حنانه كوچولو" با ...