آپارتمان سینا كوچولو توی یك شهر بود و سینا با پدر ومادرش زندگی می كرد.
یك روز خانم همسایه زنگ خانه سینا را زد و گفت كه من پشت در مانده ام و كلید ندارم. خانم همسایه میوه و شیرینی ایی كه خریده بود را خانه آنها گذاشت تا كلیدساز بیاورد. سینا خیلی دوست داشت شیرینی بخورد ...