كرم خاكی كوچولو یازده تابرادر داشت. مامان كرم كوچولو به آنها سفارش می كرد كه نباید از باغچه دور شوند.
اما كرم خاكی كوچولو یك روز كه هوا خیلی خوب و مرطوب بود یواش یواش رفت و رفت تا این كه از باغچه خارج شد. روی زمین صاف و بدون خاكی رسید و رفت و رفت تا خانم مرغه با هشت تا جوجه اش از راه رسیدند و از ...