علی كوچولو با مادرش در حال خرید رفتن بودند و با هم قدم می زدند.
مادر و علی مراقب بودند كه توی خیابان نروند و همش تو پیاده رو راه می رفتند تا اینكه به جهار راهی رسیدند. مادر و علی كوچولو به چراغ قرمز عابر پیاده رسیدند و ایستاد.ند علی به مادرش گفت الان كه ماشین ...