قلی كوچولو یه پسری بود كه هر روز صبح دست و صورتش رو نمی شست و زباله ها را توی سطل نمی انداخت.
كسی دوست نداشت با قلی بازی كند. قلی هم تصمیم گرفت كه شهر را كثیف كند تا دیگه كسی به او نگوید بوی بد می دهی. اما هیچ كس به حرف های او گوش نمی داد و همه د رتمیز نگه داشتن شهر دقت می كردند. داستان"قلی ...