شانه مثل همیشه سرحال و خوشحال نبود. در گوشه ای نشسته و غمگین بود.
یكی از روزها «شانه»ی قصه ما مثل همیشه رو به روی «آیینه» روی میز نشسته بود اما اصلا سرحال نبود گاهی وقت ها زیر لب حرفی میزد ...