پسر كوچولویی بود به نام بهادر كه با پدر ومادرش درخانه ایی زیبا زندگی می كردند.
بهادر قرار بود كه به مدرسه برود بنابراین با پدر و مادرش برای خرید كیف رفتند. بهادر صاحب یك كیف آبی شد. بهادر خیلی كیفش را دوست داشت اما كم كم با كیفش نامهربان شد. داستان"كیف آبی فراری" با اجرای ...