توی یك مزرعه بزرگ ده تا جوجه با پدر ومادرشون یعنی خانم مرغه و آقا خروسه زندگی می كردند.
یك روز جوجه ها صدای خانم مرغه را شنیدند و پیش مادرشان رفتند اما خانم مرغه بی خبر ا زهمه جا تعجب كرد و گفت :من شما را صدا نكردم بعد صدای آقا خروسه را شنیدند و پیش او رفتند. آقا خروسه تعجب كرد و گفت ...