در دوران قدیم پادشاهی زندگی می كرد كه رابطه ی خوبی با مردم نداشت.
روزی پادشاه روی تختش تكیه داده بود و با اطرافیانش بلند بلند می خندید. منشی پادشاه پیش پادشاه آمد و گفت منجم باشی به دربار آمده و حرف مهمی دارد كه باید به پادشاه بگوید. پادشاه اصلا دوست نداشت منجم ...