نزدیك یك جنگل، یك دشت بزرگ بود كه روستای قشنگی توی این دشت قرار گرفته بود.
چوپان دهكده گوسفندها را جمع كرد تا به صحرا ببرد و گوسفندها به دنبال چوپان به راه افتادند. چوپان كه خسته شد خوابید و یك بره كوچیك بازیگوش از گله جدا شد و به سمت جنگل رفت. داستان"بره كوچولو" با ...