در جنگلی بركه ایی بود كه كه مثل طلا برق می زد و می درخشید.
كنار بركه درخت صنوبری بود كه همیشه روی شاخه هایش پر از پرنده بود. بركه مدتی بود كه ناراحت بود چون هر روز آب بركه كمتر وكمتر می شد.بركه ساكت بود و با كسی حرف نمی زد. تا اینكه درخت صنوبر دلیل ناراحتی ...