در روزگاران قدیم در كشور نیجریه حاكمی زندگی می كرد كه اسمش اوباتالا بود.
اوباتالا دوستی به نام شانگو داشت كه او هم پادشاه سرزمین دیگری بود. روزی اوباتالا با وزیر و پیشگویش درباره ی سفرش صحبت كرد. وزیر گفت: در زندان های شما افراد بیگناهی زندگی هستند كه باید آزاد شوند ...