مردی به جز لباس هایی تنگ و یك خر، چیزی در دنیا نداشت.
خر آنقدر لاغر بود كه كسی نمی توانست رویش بنشیند. مرد می خواست خرش را بفروشد اما كسی آن را نمی خرید. مرد تصمیم گرفت تا به كشوری برود كه كسی خر ندیده باشد. او به بازار رفت و خر را به مردم آن كشور ...